loading...
نسیم بافران
بافرانی بازدید : 84 شنبه 08 خرداد 1389 نظرات (0)

مگر نه اينكه نشانى هر خانه را بايد از صاحب خانه گرفت؟ و مگر نه اينكه در هر ضيافت و مهمانى، بايد نظر ميزبان را مراعات كرد؟
عبادت، حضور در برابر آفريدگار است و نشستن بر سر مائده‏هاى معنوى كه او براى «بندگان» خود فراهم كرده است.
پس، چگونگى عبادت را هم از او بايد فراگرفت و به دستور او عمل كرد و ديد كه او چه چيز را عبادت دانسته و عبادت را به چه صورت از ما طلبيده است؟
غير از شكل ظاهرى عبادات، به خصوص نماز كه بيشتر در چگونگى آن سخن خواهيم گفت، محتواى عبادت را بايد از ديد اولياى دين و متن مكتب شناخت و به كار بست.
بهترين عبادت‏ها آن است كه:
1. آگاهانه باشد.
دو ركعت نمازِ انسان آگاه و دانا، از هفتاد ركعت نماز شخص نادان برتر است. و عبادت كننده ناآگاه، همچون الاغ آسياب است كه مى‏چرخد ولى پيش نمى‏رود. (6)
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: كسى كه دو ركعت نماز بخواند و بداند با كه سخن مى‏گويد، گناهانش بخشيده مى‏شود. (7) در اين صورت است كه نماز، معراج روح مى‏شود و عامل بازدارنده از فساد و موجب قرب به خدا مى‏گردد.
2. عاشقانه باشد.
آنچه موجب نشاطروح در عبادت مى‏شود وعابداز پرستش خود لذّت مى‏برد، عشق به اللّه و شوق به گفت‏وگوى با اوست.
عبادت‏هايى بى روح و از روى كسالت و سستى و خمودى، نشانه نداشتن شور و شوق نيايش و نجوا با پروردگار است. در دعا مى‏خوانيم: «... وَ اجْعَلْ نِشاطِى فى عِبادَتِكَ» (8)
خداوندا! نشاط مرا در عبادت خودت قرار بده.
آنان كه از عبادت لذّت نمى‏برند، همچون بيمارانى هستند كه از غذاى لذيذ، لذّت نمى‏برند.
اگر اين شوق وعشق باشد، ديگر چندان نيازى به تبليغ، تشويق و تحريك از بيرون نيست، بلكه انگيزه درونى انسان را به عبادت وامى‏دارد و آنگونه كه براى ديدار شخصيت معروف ومحبوبى، لحظه شمارى مى‏كنيم واز آن ديدار، مسرور مى‏شويم، از عبادت هم به وجد و نشاط مى‏آييم.

 

براى عاشقان، شنيدن صداى «اذان» اعلام فرا رسيدن لحظه ديدار است. پيامبر اسلام به بلال مى‏فرمود: «اَرِحْنا يا بلال» (9) اى بلال! ما را از غم و تلخى نجات بخش. اين شوق زايد والوصف آن حضرت را به نماز مى‏رساند.
3. خالصانه باشد.
هيچ چيز همچون «ريا» و خودنمايى و مردم فريبى، آفت عبادت نيست. از طرف ديگر، هيچ چيز چون خلوص، ارزش آفرين عبادت و نماز نيست. البتّه داشتن اخلاص در عبادت بسيار دشوار است، و دل و جان را از تهاجم وسوسه‏هاى ابليسى رهاندن، رنجى بزرگ دارد و همتى بلند و اراده‏اى نيرومند مى‏طلبد. عبادت تا خالص نباشد، در درگاه الهى پذيرفته نيست و تنها پيشانى بر زمين سودن و قرائت صحيح داشتن و در صف اوّل جماعت ايستادن و ... ملاك نيست. بايد نماز و بندگى از رنگِ ريا پاك و به رنگِ الهى «صبغةاللّه» (10) آراسته باشد تا به خدا برسد. تعبير قرآن چنين است:
«وَمَآ أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» (11)
هيچ دستور عبادى براى مردم نيامده مگر آنكه امر به اخلاص در آن شده است.
4. خاشعانه باشد.
خشوع، حالت قلبى انسان در عبادت و نتيجه توجّه كامل به مقام بندگى در آستانِ الهى است. آنكه نياز و عجز خود را مى‏داند و عظمت و كمال الهى را مى‏شناسد و در عبادت، خود را در برابر آن خداى بى همتا و آگاه مى‏يابد. حالتى متناسب با اين «حضور» پيدا مى‏كند، در اين حالت قلب، خاشع مى‏شود، نگاه افتاده مى‏گردد و توجّه از هر چيز ديگر بريده و به معبود متوجّه مى‏شود.
قرآن در توصيف مؤمنان و عبادت‏شان مى‏فرمايد: «الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَشِعُونَ» (12) در نمازشان خاشع‏اند.
اين حالت، محصول آن توجّه است، در حديث مى‏خوانيم: «اُعبُدِ اللّهَ كَأَنَّكَ تَراهُ» (13) خدا را چنان عبادت كن كه گويا او را مى‏بينى. «فَصَلِّها لِوَقتِها صَلاةَ مُوَدَّعٍ» (14)
چنان نماز را در وقت خودش بخوان كه گويا آخرين نماز است. يعنى همواره اين حالت را داشتن كه گويا فقط براى همين يك نماز، فرصت باقى است.
5 . مخفيانه باشد.
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «اَعظَم العبادة اَجراً اَخفاها» (15) پاداش عبادتى بيشتر وبزرگتر است كه مخفى‏تر باشد. اين براى آن است كه عبادت (به خصوص عبادت‏هاى مستحب) در حضور جمع، زمينه بيشترى براى تظاهر وريا دارد.
البتّه اين در مواردى است كه اسلام، خود امر به عبادت آشكار نكرده باشد، همچون

نمازجماعت در مسجد كه از نماز فرادى‏ در خانه برتر است.
شيطان، دشمن رستگارى انسان است و سوگند خورده است كه همواره در راه انسان، چاه گمراهى بكند و پرتگاه گناه پديد آورد و انسان را مانند خودش جهنّمى كند. از اين رو، براى تباه ساختن عمل انسان، دام مى‏گسترد و عبادت او را فاسد مى‏كند. يا از راه ريا و خراب كردن نيّت. يا پديد آوردن عُجب و خودپسندى به خاطر عبادت. يا از طريق سلب توفيق از انسان. و ... يا از راه كشاندن به گناه، كه موجب تباه شدن و هدر رفتن زحمت انسان در طريق بندگى مى‏شود.
همچون كشاورزى كه محصول زحمت‏هاى طاقت فرسايش، با جرقه‏اى مى‏سوزد و دود مى‏شود، و يا جامى از آب زلال كه با افتادن حشره يا ريختن خاك در آن، آلوده مى‏شود.

شرايط تكليف
از ميان موجودات، انسان ويژگى تكليف را داراست و اين از امتيازات و افتخارات اوست كه از سوى خداى هستى، فرمان مى‏يابد و عهده دار انجام كارها و وظايفى مى‏شود كه خواسته پروردگار جهان است.
يكى از علما، هميشه سالگرد بلوغ خود را كه مرحله رسيدن به «تكليف» است جشن مى‏گرفت و مى‏گفت: در چنين روزى، لياقت مسئوليت پذيرى و انجام تكاليف الهى را يافته‏ام. روز رسيدن به تكليف، روز مباركى است و شايسته است كه براى آن «جشن تكليف» گرفت.
به هر حال، آنچه كه شرط تكليف انسان است به صورت فشرده از اين قرار است:
1. بلوغ
بلوغ سنّى آن است كه پسران، پانزده سال را تمام كرده، به سن 16 سالگى وارد شوند (16) و دختران 9 سال را به پايان رسانده، ده ساله شوند.
با اين بلوغ تكليفى، انجام همه واجبات دينى و پرهيز از محرّمات، بر انسان لازم مى‏شود و در صورت تخلّف، گناه كرده و مورد مؤاخذه الهى قرار مى‏گيرد.
غير از اين بلوغ، بلوغ‏هاى ديگرى هم هست. همچون:
الف) بلوغ سياسى در مسائل اجتماعى و آگاهى‏هاى سياسى و شناخت جامعه و روابط حكومتى و ...
ب) بلوغ اقتصادى كه رسيدن به مرحله‏اى از رشد است كه انسان بتواند در اموال خود، عاقلانه و بر اساس مصلحت، دخل و تصرّف كند و قادر بر حفظ اموال خود باشد.
ج) بلوغ ازدواج، كه دختر و پسر، غير از سنّ و سال، توانايى اداره زندگى و پذيرش مسئوليت ازدواج و تشكيل خانواده را داشته باشند.

 

شرايط صحّت عبادت
هدفِ درست و شكلِ صحيح عبادت، دو عامل مهمّ در صحّت آن است. يعنى هم مقصود از عبادت، بايد رضاى خدا و قصد قربت و انجام فرمان الهى باشد، نه جلب نظر مردم و ريا و خودنمايى، و هم صورت ظاهرى آن، طبق دستور باشد، حتّى در جزئيات آن.
عمل خالص و نيّت خدايى در عبادات، آن است كه چشمداشت تمجيد و تشكّر از مردم نداشته باشيم، براى خدا كار كنيم و اجر خود را در بندگى و طاعت، از او بخواهيم.
امام صادق‏عليه السلام فرمود: «وَالعَمَلُ الخالِصُ الَّذى لا تُريدُ اَنْ تَحمِدَكَ عَلَيْهِ اَحَدٌ اِلاّ اللّهُ» (18)
عمل خالص عملى است كه در انجامش، جز از خدا، از احدى انتظار سپاس وستايش نداشته باشى.
عامل ديگر صحّت عبادت به شكل آن مربوط است، يعنى عمل، طبق آنچه گفته‏اند و مطابق دستور شرع باشد، نه بر اساس ذوق و سليقه شخصى يا مد روز يا پسند مردم. اينكه مثلاً نماز را چگونه بايد خواند، كجا آهسته و كجا بلند، كجا نشسته و كجا ايستاده، كجا چهار ركعت و كجا دو ركعت، و ... همه طبق دستور باشد، گرچه همه عبادت است.
رسول خداصلى الله عليه وآله فرموده است:
«لا قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ و لا نيّةٌ اِلاّ بِاِصابَةِ السُّنَةِ» (19) هيچ ارزشى براى گفته‏ها و عمل‏ها نيست، مگر آنجا كه به سنّت برسيم و متعبّد باشيم و طبق دستور، عمل كنيم.
اگر به شما بگويند در صد قدمى گنجى است كه مى‏توانيد استخراج و تصاحب كنيد، اگر 98 قدم يا 102 قدم برويد و حفر كنيد، به گنج دست نخواهيد يافت و رنج بيهوده كشيده‏اند.
در گرفتن شماره تلفن، يك شماره كم و زياد، تماس را با خانه يا اداره ديگرى بر قرار مى‏كند و كليد، اگر يك دندانه كم يا زياد يا جابجا ساخته شود، قفل را نخواهد گشود.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 1,678